بازدید امروز : 470
بازدید دیروز : 62
قبلا وقتی دعای کمیل یا نماز می خواندم، حال عجیبی داشتم ولی اکنون در من تأثیری ندارد، چه کنم؟
پاسخ: اگر منظور از تأثیر نگرفتن از دعا و نماز , این است که همانند سابق از عبادات لذت نمی برید و حضور قلب و اشک و سوز گذشته را ندارید , به نظر این حقیر پرسش شما از این منظر می تواند چندین منشأ داشته باشد ؛ خود قضاوت کنید که کدامیک در شما وجود دارد , حدیث نفس و محاسبه روزانه به شما کمک خواهد کرد :
1 – یکی از مهمترین و مؤثرترین عواملی که باعث میشود لذت مناجات از انسان گرفته شود گناه است . همان گونه که انجام هر کاری مستلزم فراهم کردن مقدمات آن کار است , امور عبادی نیز همچون نماز یک سری مقدماتی دارد که اساسی ترین مقدمه , ترک معاصی در عقیده و عمل است . علامه جوادی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که جز حلال نمی خورد و جز به حلال نمی اندیشد , حتما ً از عبادت لذت می برد . چنان که انسان گرفتار سرما خوردگی و گرفتگی بینی , از بوی خوش لذت نمی برد و ... انسان گنهکار نیز از عبادت لذت نمی برد . فطرت شفاف و شکوفا شده , از عبادت لذت می برد . (1)
کسی که در خارج از عبادت , محوریت همه امورش خدای رحمان باشد مسلما ً در حین انجام عبادت , بهترین حال را دارد . به هر میزان که انسان از معاصی اجتناب کند , مسلما ً بهتر می تواند عظمت خالق و معبود خویش را درک کرده و از هم صحبتی با او لذت ببرد . اگر انسان اهل مراقبه باشد احوال قبل و بعد از عبادت را مراقبت و مواظبت نماید , به طور قطع از عبادت حظ و بهره خواهد برد .
اگر بخواهیم کامل شویم , چاره ای جز تهذیب روح نیست و تهذیب روح راه ندادن بیگانه به حریم دل است وقتی هر گونه , سخنی را می گوییم , به هر جایی نگاه کرده , به هر چیزی گوش فرا می دهیم , هر غذایی را خورده و .... بدانیم که بیگانه را در دل خود جای داده ایم (2)
زمانی که دل , جایگاه بیگانه شد دیگر خدا را در آن کاری نیست , بنابراین انسان از انجام عبادت لذت نمی برد . هر چند که به فرموده ی امام ( رضوان الله تعالی علیه ) : در همین ها که به طور ضعیف دعا می خوانند و ذکر خدا می گویند , به اندازه ی همان مقدار تأثیری که ( در آنهاست ) طوطی وار هم هست , لکن درشان تأثیر کرده , بهتر از آنهایند که تارک هستند . (3)
2 – اگر مدت زمانی حال دعا در شما زیاد بوده و متأثر می شده اید , شاید گرفتن حال دعا از شما تلنگری باشد برای اینکه این حال را از خود نبینید و مغرور نشوید و این را از فضل خدای رحمان ببینید چرا که هو اضحک و ابکی . شیطان هیچ گاه بیکار نیست و برای هر کسی مکاید خاصی را به کار می برد . ابتدا تلاش می کند که انسان , اهل عبادت نشود ؛ وقتی از این طریق موفق نشد اتفاقا ً او را تشویق به عمل می کند تا او را دچار آفاتی کند , مثل عجب , غرور و ... که گناهانی بسیار عظیم هستند . چنین شخصی به جایی می رسد که بر اثر انجام عبادات , خود را از خدای غنی , طلبکار می بیند و نعوذ بالله بر قادر مطلق , منت می گذارد , به خدای مهربانی که به او هستی بخشیده و ..... به همین دلایل است که کسانی که این مسیر پر پیچ و خم سلوک و عبودیت را به سلامت طی کرده اند سفارشی می کنند که : پس از انجام محاسبه ی روزانه , برای کارهای نیکی که انجام داده ای خداوند متعال را شکر کن چرا که همه ی توفیق ها از جانب حضرت حق است .
فان احسنت حمدت الله و ان اسأت استغفرت الله اگر کار نیکی انجام دهی شکر خدا به جا آوری و اگر بد کردی از خدا آمرزش خواهی . (4)
لذا اینکه گاهی اوقات انسان بر اثر اعمال صالحه , به خود غره می شود , از الطاف الهی است که مدت محدودی , توفیق انجام آن حسنه ازاو گرفته می شود ؛ چرا که لا حول و لا قوة الا بالله
امیر بیان مولا علی ( علیه السلام ) می فرماید : سیئة تسووک خیر عند الله من حسنه تعجبک گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی ( عجب ) وا دارد . (5)
حقیقتا ً این حکمت , حکمت تکان دهنده ای است . از این سخن , به خوبی فهمیده می شود که عجب تا چه اندازه برای انسان خطر ناک است .
3 – شاید حالت سابق شما , فقط حال بوده و در درون شما ملکه و تثبیت نشده ؛ لذا پس از مدتی نوسانات و فراز و فرودهای روحی , تغییر می کنند . انسان با تمرین و تکرار حسنات , و طلب کردن توفیق آن از خدای متعال و داشتن جدیت و خلوص در مسیر , انشاءالله آن حسنات درونش , ملکه شده و تثبیت خواهد شد .
4 – گاهی اوقات گرفتاری و مشکلات زیاد , انسان را به خدا نزدیک تر می کند و حالت تضرع و مناجات در انسان , قوی تر می شود و با رفع گرفتاری و حل مشکل , انسان غالبا ً دچار غفلت شده , کمتر حال مناجات می یابد . فاذا رکبوا فی الفلک دعوالله مخلصین له الدین فلما نجاهم الی البر اذا هم یشرکون هنگامی که سوار بر کشتی شوند خدا را با اخلاص می خوانند ( و غیر او را فراموش می کنند ) اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد باز مشرک می شوند . (6)
5 – مشغولیات ذهنی مختلف , که انسان درروزمره با آنها درگیر است می تواند یکی ازموانع ارتباط صحیح با معبود باشد ؛ همان طور که قبلا ً نیز اشاره شد , اگر انسان همه ی مشغولیات و امورش درراستای عبودیت و بر محور خدا باشد از عبادات لذت خواهد برد .
6 – قلب انسانها با توجه به مراتبشان دچار اقبال و ادبار می شوند . به عبارت دیگر , انسان در برخی مواقع بسیار شور و اشتیاق انجام عبادات رادارد و گاهی اوقات , ممکن است خدای ناکرده حتی برای عبادات واجب هم کسالت داشته باشد . البته هر چه انسان در مسیر بندگی و عبودیت بیشتر طی طریق کرده باشد لحظات اقبال و نشاطش بیشتر خواهد بود .
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : ان للقلوب اقبالا ً و ادبارا ً ؛ فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض دلها را روی آوردن و نشاط و پشت کردن و فراری است پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا دارید و آنگاه که پشت کرده و بی نشاط است به انجام واجبات قناعت کنید . (7)
دوست خوبم ؛ زیبایی کار شما در این است که عیب کار خود را یافته , به دنبال حل مشکل هستید ( هذا من فضل ربی ) . امیدوارم در رسیدن به مقصود موفق باشید .
(1) توصیه ها و پرسش ها و پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی / ص 109
(2) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 10 / ص 59
(3) خورشید عرفان / ص 17
(4) نهج البلاغه / حکمت 94
(5) نهج البلاغه / حکمت 46
(6) سوره عنکبوت / آیه 65
(7) نهج البلاغه / حکمت 312
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید